، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

مسافر بهار

مسافرت به مشهد

گلکم یک ماه پیش مامان بزرگ مامان که خونشون تو مشهد بود، به رحمت خدا رفتن و ما از این اتفاق ناگوار واقعا شکه شدیم.(خدا بیامرزتشون) چون این اتفاق در روزهای امتحان مامان افتاده بود ما نتونستیم بریم. ولی باباجون ،مامانی نسرین، باباگی، عمه پری و مبیناجون برای ختم مامان بزرگ رفتن مشهد.(دستشون درد نکنه) ما هم تصمیم گرفتیم که برای چهلمین روز درگذشتشون، تو مراسم شرکت کنیم و من و شما با بابایی، مامانی زهرا، خاله سما، دایی امیر، خاله خدیجه(خاله مامان) و خاله خانم(خاله مامانی) با قطار راهی مشهد شدیم و شما تو قطار یه دوست هم اسم خودت پیدا کردی و از این بابت خوشحال بودی   چند روز بعد تو رو بردیم حرم امام رضا(ع) و تو از حرم خوشت اومده بود و انگ...
20 بهمن 1392

نماز خوندن طاهاخانم

ماهکم انشاالله نماز خوندنت همیشه ادامه داشته باشه. مراحل نماز خوندن طاهاخانم به روایت تصویر: به نماز خوندن می گی: الو اَه یعنی الله اکبر ...
11 بهمن 1392

خرید طاهاجون

نانازکم دیشب رفته بودیم مرکز خرید مهستان کرج و برات از اونجا کمی خرید کردیم. تو هم برای اولین بار یه باب اسفنجی رو که تازگیا کارتونش رو دیدی و بهش علاقه مند شدی، از بابا خواستی و باباجون هم بعد از مشورت با مامان، با کلی ذوق برات خریدن که شما بهش میگی باب اَ من جی (با لحن خود کارتون)  عزیزکم مبارکت باشه   اولین مسواک گل پسری شکل میمون و موز داره روش       ...
11 بهمن 1392

20ماهگی مرد ما

عسلکم 20ماهگیت مبارک انشاالله 120 ساله بشی مامانم  تو این ماه دندونهای 13، 14، 15 و 16 خودنمایی کردن. شکر خدا نصف دندونات در اومدن   قندعسلم  لباس های عیدت رو هم خریدیم. مثل ماه می شی وقتی می پوشی. انشاالله لباس های دامادیتو برات بخریم   پسر باسلیقه ی من عاشق اطو کردن لباس، جارو کشیدن خونه، ظرف شستن و علاقه ی شدید به گردگیری کردن داری، به این کار می گی پاک . دیگه اکثر کلمه ها رو یاد گرفتی و تو حرف هایی که می زنی ازشون استفاده می کنی.                       دددویی: دستشویی                         &nbs...
2 بهمن 1392

آب بازی

پسر نازم عاشق آب بازی کردنی، مخصوصا تو حموم. دیشب با خاله معصومه(خاله ی مامان) رفتیم سرعین و شما اولین بارت بود که میرفتی استخر و یه جا این همه آب رو میدیدی. خیلی ذوق کرده بودی وبا تیوپ اردکی که دایی امیر برات خریده بود کلی آب بازی کردی.   این لیفت رو خیلی دوست داری: ...
19 دی 1392

آدم برفی

عسل مامان چند روزی میشه که یه برف حسابی تو اردبیل باریده و من خیلی دوست داشتم برات یه آدم برفی درست کنم ولی از شدت سرما نمی شد برم بیرون. خوشبختانه امروز سر ظهر، هوا خوب بود و عمو مسعود و بچه ها و من و شما رفتیم پشتبوم و از برفای اونجا یه آدم برفی بزرگ و خوشگل درست کردیم و شماهم کمکمون کردی. از برف بازی کردن لذت می بردی و من هم از دیدن شادی تو ذوق می کردم شکلاتم، آدم برفی رو خیلی خوب شناختی و حالا هرجا عکسش رو می بینی زود می گی: آیابفی یا بفی. بقیّه ی عکس ها در ادامه ی مطلب: fig   ...
2 دی 1392

شب یلدا

گلکم شب یلدات مبارک  عمرم امیدوارم عمرت مثل شب یلدا بلند باشه  امسال شب یلدارو اردبیل بودیم و باباجون پیشمون نبودن و امشب برای من طولانی ترین شب تنهایی بود  ولی بهمون خوش گذشت . عمومحمدرضا (شوهر خاله سما که چندماهیه باهم عقد کردن) امشب برا خاله سما شب یلدایی آورده بودن و برا شماهم یه خرگوش خوشگل خریده بودن که از دیدنش خیلی ذوق کرده بودی که دستشون درد نکنه   عمو مسعود، زن عمو الناز، 3نازناز، عمه مهناز و مهسا هم اومدن خونه ی مامانی و عمومسعود برا همه یه فال حافظ گرفتن. بابایی هندونه رو قاچ کردن که هندونه ی شیرینی بود و تو هم خیلی هندونه دوست داشتی و خوب خوردی پهلوان مامان: به قول خودت طادا دوی(طاها قوی) ...
2 دی 1392

اصلاح موهای گل پسری

امشب آقاطاها برای اولین بار به آرایشگاه کوکی جهت کوتاهی مو به همراه مامان وبابا رفتن. طاهاخان  که انگار از فضای کودکانه ی آرایشگاه زیاد خوشش نیومده بود تا پیشبند اصلاح رو پوشوندن شروع کرد به گریه کردن.و تو ماشین بازی ننشست ومامان مجبور شد تا پایان اصلاح، پسری رو تو بغل بگیره و پسری هم تا پایان کار آقای آرایشگر همین جور گریه می کرد و این از عکسش هم پیداست.   خواب کوچولوی ما بعد از یه گریه ی حسابی: عزیزکم خوب لالا کن ...
18 آذر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مسافر بهار می باشد